بهاریه در ادبیات عربشعری که راجع به بهار ، توصیفات و تشبیهات آن و گلهای بهاری باشد در ادب عربی به « ربیعیه » و « زَهریه » شهره گشته است. فهرست مندرجات۲ - کاربرد واژه ربیع در دوره جاهلی ۳ - کاربرد ربیع در احادیث ۴ - تشبیه ربیع در نهجالبلاغه ۵ - فن زهریات ۶ - بهاریهسرایان دوره عباسی ۶.۱ - ابوتمّام ۶.۲ - سلوة الحِرّیف ۶.۳ - بحتری ۶.۴ - ابن معتز ۶.۵ - روضیات صنوبری ۶.۶ - ابن وکیع تنّیسی ۶.۷ - ابوالهلال عسکری ۶.۸ - بدیعالزمان همدانی ۶.۹ - ابن ساعاتی ۷ - فن مقامهنویسی ۸ - تشبیه ممدوح به بهار ۸.۱ - دیوان بحتری ۸.۲ - دیوان ابن معتز ۸.۳ - دیوان صنوبری ۸.۴ - دیوان کُشاجم ۸.۵ - دیوان متنبّی ۸.۶ - یتیمهالدهر ثعالبی ۸.۷ - دیوان ابن ساعاتی ۹ - قصاید نوروزیه در دوره عباسی ۹.۱ - کتاب جاحظ ۹.۲ - سلوة الحریف ۹.۳ - دیوان ابن رومی ۹.۴ - دیوان صنوبری ۹.۵ - یتیمة الدهر ۹.۶ - گزارش ابن ندیم ۱۰ - بهاریهسرایان دوره اندلس ۱۰.۱ - گزارش حمیری ۱۰.۲ - حُمَیدی ۱۰.۳ - ابن خفاجه ۱۰.۴ - صفیالدین حلی ۱۰.۵ - بهاءالدین اربلی ۱۱ - بهاریه در شعر معاصر عرب ۱۱.۱ - جبران خلیل جبران ۱۱.۲ - حافظ ابراهیم ۱۱.۳ - جمیل صدقی زهاوی ۱۱.۴ - مصطفی صادق رافعی ۱۱.۵ - معروف رصافی ۱۱.۶ - الیاس ابوشبکه ۱۱.۷ - عباس محمود عقاد ۱۲ - ادبیات ادب المَهْجَر ۱۲.۱ - نَدره حدّاد ۱۲.۲ - رشید ایوب ۱۲.۳ - گریز از مرگ ۱۳ - فهرست منابع ۱۴ - پانویس ۱۵ - منبع ۱ - معنای ربیعدر لغت عرب به باران که سبب رویش گیاهان است و نیز به خود گیاه « ربیع » اطلاق شده است. [۱]
ابن دُرَید، کتاب جمهرة اللغة، ج۱، ص۳۱۶، چاپ رمزی منیر بعلبکی، بیروت ۱۹۸۷.
[۲]
ابن منظور، لسان العرب، ذیل «ربع»، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
هر چند در میان دورههای تاریخ ادب عربی ، در دوره عباسی (۱۳۲ـ۶۵۶) وصف طبیعت و بهار بیش از دیگر دورههاست، [۳]
عمر فرّوخ، تاریخ الادب العربی، ج۲، ص۴۱۰، بیروت ۱۹۸۵.
ولی واژه «ربیع» در تصوّرات شاعرانه و تشبیهات پیش از آن دوره نیز به کار رفته است.
۲ - کاربرد واژه ربیع در دوره جاهلیبا آنکه در دوره جاهلی به دلیل خشک بودن آب و هوای عربستان آثار چندانی از « ربیعیه » یافت نمیشود، واژه «ربیع» به عنوان مظهر برکت در ادبیات آن دوران به کار رفته است. ۳ - کاربرد ربیع در احادیثلَبید بن ربیعه (متوفی ۴۱) در معلقه خود، قوم خویش را در نفع رسانی به دیگران به بهار مانند کرده است. [۴]
حسین بن احمد زوزنی، شرح المُعلّقات السبع، ج۱، ص۱۱۶، چاپ افست قم ۱۴۰۵.
در احادیث نیز، قرآن کریم بهار دلها دانسته شده [۵]
ابن حنبل، مسندالامام احمد بن حنبل، ج۱، ص۳۹۱، بیـروت (بی تـا).
[۶]
ابن حنبل، مسندالامام احمد بن حنبل، ج۱، ص۴۵۲، بیـروت (بی تـا).
[۷]
محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۵۶۱، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۰۱.
[۸]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، چاپ صبحی صالح، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۸۷)، چاپ افست قم (بی تا).
و به پیامبر اسلام صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم بهار جهان و بهارِ یتیمان لقب دادهاند. [۹]
ابن حنبل، مسندالامام احمد بن حنبل، ج۱، ص۷، بیـروت (بی تـا).
[۱۰]
محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۴۵، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۰۱.
[۱۱]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، چاپ صبحی صالح، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۸۷)، چاپ افست قم (بی تا).
۴ - تشبیه ربیع در نهجالبلاغهدر نهج البلاغه پرهای طاووس به دسته گلی که از شکوفههای گوناگون گلهای بهاری چیده شده مانند گشته است. [۱۲]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، چاپ صبحی صالح، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۸۷)، چاپ افست قم (بی تا).
۵ - فن زهریاتبه دلیل توسعه جغرافیایی جهان اسلام ، وصف طبیعت در عصر عباسی نضج گرفت و پیدایش فن « زهریات » نیز از ویژگیهای این دوره است. [۱۳]
عمر فرّوخ، تاریخ الادب العربی، ج۲، ص۴۱۰، بیروت ۱۹۸۵.
۶ - بهاریهسرایان دوره عباسیشاعران دوره عباسی ، ضمن سرودن انواع مختلف شعر مانند مدح و رثا و شکوی ، اوصافی از بهار را مطرح ساختهاند. ۶.۱ - ابوتمّامابوتمّام (متوفی ۲۲۸)، تغییرات بهار را توصیف، و گلها را به دخترکانی تشبیه میکند که شرمسارانه رخ مینمایند و زمین با آرایههای بهاری دامن کشان فخر میفروشد. [۱۴]
حبیب بن اوس ابوتمّام، دیوان، ج۱، ص۱۴۸، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
۶.۲ - سلوة الحِرّیفدر کتاب سَلوة الحِرّیف بمناظرة الربیع و الخریف ، که زرکلی [۱۵]
خیرالدین زرکلی، الاعلام، ج۵، ص۷۴، بیروت ۱۹۸۶.
آن را با عنوان الربیع و الخریف از جاحظ (متوفی ۲۵۵) دانسته و بروکلمان [۱۶]
کارل بروکلمان، تاریخ الادب العربی، ج۳، ص۱۲۷، نقله الی العربیة عبدالحلیم نجار، قاهره ۱۹۶۹.
این کتاب را از یک ایرانی و از سده چهارم و اوایل سده پنجم برشمرده، ویژگیهای بهار و پاییز همراه با تشبیهاتی چون تشبیه آسمان به عروسی که مردم از نثار او بهرهمندند و بهشتگونه بودن جهان آمده است. [۱۷]
کارل بروکلمان، تاریخ الادب العربی، ج۳، ص۲۹ـ۳۱، نقله الی العربیة عبدالحلیم نجار، قاهره ۱۹۶۹.
مؤلف در ادامه مناظره میان این دو فصل، به اشعاری اشاره میکند که شاعران در برتری پاییز نسبت به بهار سرودهاند [۱۸]
کارل بروکلمان، تاریخ الادب العربی، ج۳، ص۴۴ـ۵۵، نقله الی العربیة عبدالحلیم نجار، قاهره ۱۹۶۹.
و به دنبال آن «ربیعیه» های بسیار جالبی از شاعران مختلف در تفضیل بهار ذکر میکند. [۱۹]
کارل بروکلمان، تاریخ الادب العربی، ج۳، ص۵۹ـ۶۵، نقله الی العربیة عبدالحلیم نجار، قاهره ۱۹۶۹.
۶.۳ - بحتریبُحتری (متوفی ۲۸۴)، که ربیعیههای فراوانی دارد، در قصیدهای ، [۲۰]
ولید بن عبید بُحتری، دیوان، ج۱، ص۳۷۶، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
گذشت زمستان را به گذر انسانی ترسو و ناشناس مانند میکند که جای خود را به فصلی میدهد که بارش بارانش چونان افتادن دانههای مروارید است.
وی در شعری دیگر، طبیعت را به نقاش چیرهدستی تشبیه کرده که نقشی زیبا بر درختان افکنده و شادی و گشادهرویی به ارمغان آورده است. [۲۱]
ولید بن عبید بُحتری، دیوان، ج۱، ص۱۲۴، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
۶.۴ - ابن معتزبخش مهمی از دیوان ابن معتز (متوفی ۲۹۶) نیز به توصیف بهار و گلهای بهاری اختصاص دارد. او دستان آسمان را زینت بخش بوستان در بهاران میداند که آن را برای خوشگذرانی آماده میسازد و ساقی را فرا میخواند که همگام با خواندن پرندگان او را سیراب سازد [۲۲]
ابن معتز، دیوان، ج۱، ص۲۷، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۹۹۵.
و سپاسگزاری بوستان را از آسمان در فصل بهار همان انتشار گلها میداند. [۲۳]
ابن معتز، دیوان، ج۱، ص۳۱۵، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۹۹۵.
۶.۵ - روضیات صنوبری« روضیات » صنوبری (متوفی ۳۳۴) از مشهورترین ربیعیههاست. حتی به گفته آدام متز، [۲۴]
آدام متز، الحضارة الاسلامیّة فی القرن الرابع الهجری، ج۱، ص۴۶۷، نقله الی العربیة محمد عبدالهادی ابوریدة، قاهره ۱۳۷۷/۱۹۵۷.
صنوبری اولین شاعر طبیعت در ادب عربی محسوب شده و شهرت «روضیات» او بسان « خمریات » ابونواس است. [۲۵]
حنا فاخوری، الجامع فی تاریخ الادب العربی: الادب القدیم، ج۱، ص۸۶۶، بیروت ۱۹۸۶.
صنوبری، [۲۶]
احمد بن محمد صنوبری، دیوان، ج۱، ص۴۲، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۷۰.
روزگار واقعی را بهار روشن میداند.
شاعر معتقد است که چنانچه روزی نگاهبانیِ بوستان را بدو سپارند، او نخواهد گذارد که انسانهای پست قدم به بوستان نهند. [۲۷]
آدام متز، الحضارة الاسلامیّة فی القرن الرابع الهجری، ج۱، ص۴۶۵، نقله الی العربیة محمد عبدالهادی ابوریدة، قاهره ۱۳۷۷/۱۹۵۷.
هر آن کس که شکوفههای بهاری را ببوید خواهد گفت که نه مشک، مشک است و نه کافور ، کافور. [۲۸]
احمد بن محمد صنوبری، دیوان، ج۱، ص۴۳، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۷۰.
شاعر شکوفهها را سخنگویانی صامت میداند که نطق آنها همین سکوت آنهاست. [۲۹]
احمد بن محمد صنوبری، دیوان، ج۱، ص۴۳۰، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۷۰.
۶.۶ - ابن وکیع تنّیسیابن وکیع تنّیسی (متوفی ۳۹۳)، از شاعرانی است که بیشتر اشعارش را زهریه ، خمریه و غزل تشکیل میدهد. [۳۰]
عمر فرّوخ، تاریخ الادب العربی، ج۲، ص۵۸۲، بیروت ۱۹۸۵.
وی ارجوزهای در وصف فصلهای سال سروده [۳۱]
عبدالملک بن محمد ثعالبی، یتیمة الدهر، ج۱، ص۴۴۱ـ۴۴۷، چاپ مفید محمد قمیحه، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
که از مضامین بکری برخوردار است.
او خنده بدون حجاب خورشید را در بهاران به جامی از طلا در آسمان تشبیه میکند. [۳۲]
عبدالملک بن محمد ثعالبی، یتیمة الدهر، ج۱، ص۴۴۵، چاپ مفید محمد قمیحه، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۶.۷ - ابوالهلال عسکریابوهلال عسکری (متوفی ۳۹۵)، در دیوان المعانی سروده های خود و دیگران را در باب بهار و وصف گلها گرد آورده است. [۳۳]
حسن بن عبدالله عسکری، دیوان المعانی، ج۲، ص۲۳، قاهره ۱۳۵۲، چاپ افست بغداد (بی تا).
[۳۴]
حسن بن عبدالله عسکری، دیوان المعانی، ج۲، ص۲۷، قاهره ۱۳۵۲، چاپ افست بغداد (بی تا).
[۳۵]
حسن بن عبدالله عسکری، دیوان المعانی، ج۲، ص۳۰، قاهره ۱۳۵۲، چاپ افست بغداد (بی تا).
۶.۸ - بدیعالزمان همدانیبدیع الزمان همدانی (متوفی ۳۹۸) نیز به وصف طبیعت پرداخته و بخشی از اشعار خود را به «زهریات» اختصاص داده است. [۳۶]
احمد بن حسین بدیع الزمان همدانی، دیوان، ج۱، ص۳۰، چاپ یُسری عبدالغنی عبدالله، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۳۷]
احمد بن حسین بدیع الزمان همدانی، دیوان، ج۱، ص۵۳ـ۵۴، چاپ یُسری عبدالغنی عبدالله، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۳۸]
لویس شیخو، مجانی الادب فی حدائق العرب، ج۵، ص۱۹۳، بیروت ۱۹۹۲.
۶.۹ - ابن ساعاتیدر اواخر سده ششم و اوایل سده هفتم، ابن ساعاتی (متوفی ۶۰۴)، شاعر ایرانی الاصل، به وصف ماهرانه طبیعت پرداخته است. [۳۹]
ابن ساعاتی، دیوان، ج۱، ص۳۸، چاپ انیس مقدسی، بیروت ۱۹۳۸ـ۱۹۳۹.
به نظر وی در بهار باید ترک غم کرد و در زینت و حس طبیعت مشارکت جست. [۴۰]
ابن ساعاتی، دیوان، ج۱، ص۴۱، چاپ انیس مقدسی، بیروت ۱۹۳۸ـ۱۹۳۹.
۷ - فن مقامهنویسیدر فن مقامهنویسی نیز میتوان به مقامة فی فصل الربیع ابن جوزی (متوفی ۵۹۷) و المقامة الوَردیة سیوطی (متوفی ۹۱۱) اشاره نمود. [۴۱]
علیرضا ذکاوتی قراگزلو، بدیع الزمان همدانی و مقامات نویسی، ج۱، ص۵۸، تهران ۱۳۶۴ ش.
[۴۲]
علیرضا ذکاوتی قراگزلو، بدیع الزمان همدانی و مقامات نویسی، ج۱، ص۶۶، تهران ۱۳۶۴ ش.
شَریشی (متوفی ۶۱۹) در شرح مقامات الحریری ، [۴۳]
احمد بن عبدالمؤمن شریشی، شرح مقامات الحریری البصری، ج۳، ص۱۱۸، چاپ محمد عبدالمنعم خفاجی، قاهره ۱۳۷۲/۱۹۵۲، چاپ افست بیروت (بی تا).
به ذکر شاعران ربیعیه سرای پرداخته و برخی از آنان را با اشعارشان یاد کرده است.
۸ - تشبیه ممدوح به بهاراز ویژگیهای قصاید ربیعیه ، که در دورههای مختلف تکرار گشته تشبیه ممدوح به بهار است. [۴۴]
غیاث بن غوث اخطل، شعر الاخطل، ج۲، ص۴۱۴، چاپ فخرالدین قباوة، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
[۴۵]
محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۵۰۳، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
۸.۱ - دیوان بحتریبحتری [۴۶]
ولید بن عبید بُحتری، دیوان، ج۲، ص۲۸۰، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
در مدح کتابت محمد بن عبدالملک الزیات مینویسد که کتابت او امر بدیعی است همچو شکوفههای خندان در صفای بهاری تازه.
۸.۲ - دیوان ابن معتزابن معتز ، [۴۷]
ابن معتز، دیوان، ج۱، ص۴۲۵، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۹۹۵.
در وصف ممدوح خویش میگوید که زیبایی و ملاحت شکوفههای بهاری از روی وی به عاریت گرفته شده است.
۸.۳ - دیوان صنوبریصنوبری در چند جا ممدوح خود را بهار مینامد و حتی گلگونههای او را بر گلهای بهاری فائق میداند و سیمای او را همچو بهار ، خوشایند و شگفتآور معرفی میکند. [۴۸]
احمد بن محمد صنوبری، دیوان، ج۱، ص۱۷۱، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۷۰.
[۴۹]
احمد بن محمد صنوبری، دیوان، ج۱، ص۳۳۷ـ۳۳۸، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۷۰.
[۵۰]
احمد بن محمد صنوبری، دیوان، ج۱، ص۴۳۲، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۷۰.
۸.۴ - دیوان کُشاجمکُشاجم (متوفی ۳۵۰)، شعرهای بدیع ممدوح خود را به بهار تشبیه کرده و شعر را نیز همچون فصلهای سال میداند، برخی شعرها پاییز است و دیگری بهار. [۵۱]
محمود بن حسین کُشاجم، دیوان، ج۱، ص۳۳۷، چاپ خیریه محمد محفوظ، بغداد ۱۳۹۰/۱۹۷۰.
۸.۵ - دیوان متنبّیمتنبّی (متوفی ۳۵۴) نیز بَوّان را ـ که از جنّات اربعه است ـ نسبت به دیگر جایها همچو فصل بهار میداند نسبت به دیگر فصلها. [۵۲]
عبدالرحمان برقوقی، شرح دیوان المتنبیّ، ج۴، ص۳۸۳، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
۸.۶ - یتیمهالدهر ثعالبیدر یتیمة الدهر ثعالبی (متوفی ۴۲۹) بارانهای بهاری در بخشش به دستان ممدوح و «طبع» کتاب به بهار و الفاظ آن به شکوفهها تشبیه گشته [۵۳]
عبدالملک بن محمد ثعالبی، یتیمة الدهر، ج۴، ص۳۳۶، چاپ مفید محمد قمیحه، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۵۴]
عبدالملک بن محمد ثعالبی، یتیمة الدهر، ج۴، ص۴۹۷، چاپ مفید محمد قمیحه، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
و طبیبی «ابوالربیع» نام، به ربیع و جانشین مسیح مانند شده است. [۵۵]
عبدالملک بن محمد ثعالبی، یتیمة الدهر، ج۵، ص۸۲، چاپ مفید محمد قمیحه، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
ثعالبی [۵۶]
عبدالملک بن محمد ثعالبی، یتیمة الدهر، ج۵، ص۹۹، چاپ مفید محمد قمیحه، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
مینویسد، ایام بهار به دیدار ممدوح شتافته و بخشندگی (بارش باران) را از او فرا گرفتهاند.
۸.۷ - دیوان ابن ساعاتیابن ساعاتی در قصیده لامیهای در هفتاد بیت در مدح ابن قابض ، فصل بهار را در دمشق به سال ۵۸۲ وصف کرده است. [۵۷]
ابن ساعاتی، دیوان، ج۲، ص۲۸۹ـ۲۹۲، چاپ انیس مقدسی، بیروت ۱۹۳۸ـ۱۹۳۹.
۹ - قصاید نوروزیه در دوره عباسیدر دوره عباسی ، قصایدی با عنوان « نوروزیه » یا « نیروزیه » نیز وجود دارد که نشان دهنده تأثیر ادب فارسی و شاعران ایرانی تازیگوی بر ادب عربی است. ۹.۱ - کتاب جاحظجاحظ ، بخشهایی از کتابش را به نام المحاسن و الاضداد ، به نوروز و نوروزیه اختصاص داده است. [۵۸]
عمرو بن بحر جاحظ، المحاسن و الاضداد، ج۱، ص۲۱۱ـ۲۱۳، چاپ فوزی عطوی، بیروت ۱۹۶۹.
[۵۹]
عمرو بن بحر جاحظ، المحاسن و الاضداد، ج۱، ص۲۱۸ـ۲۲۱، چاپ فوزی عطوی، بیروت ۱۹۶۹.
۹.۲ - سلوة الحریفدر سلوة الحرّیف نیز مؤلف با اشاره به روایاتی از پیامبر اسلام صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم و امام رضا علیهالسلام به بحث درباره نوروز پرداخته و برخی از آداب آن را ذکر میکند. [۶۰]
عمرو بن بحر جاحظ، سَلوة الحِرّیف بمناظرة الربیع و الخریف، ج۱، ص۶۶ـ۶۷، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
۹.۳ - دیوان ابن رومیابن رومی (متوفی ۲۸۳) نیز در تهنیت نوروز به عبیدالله بن عبدالله به وصف بهار میپردازد و در مدح ممدوح مینویسد که مردم در نوروز آب توزیع میکنند، اما تو از کثرت بخشندگی، در میان مردم پول توزیع میکنی. [۶۱]
ابن رومی، دیوان، ج۱، ص۳۶ـ۳۸، مع شرح محمد شریف سلیم، قاهره ۱۳۳۵/۱۹۱۷، چاپ افست بیروت (بی تا).
۸.۳ - دیوان صنوبریدر دیوان صنوبری [۶۲]
احمد بن محمد صنوبری، دیوان، ج۱، ص۱۳۷، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۷۰.
به نوروز و برخی آداب آن نیز اشارت رفته است.
۹.۵ - یتیمة الدهراز مجموعههای بسیار ارزشمند عصر عباسی که بخش مهمی از آن درباره « شعر طبیعت » است و ربیعیهها و نوروزیههای شاعران مختلف در آن گرد آمده، یتیمة الدهر ثعالبی است. حتی در این کتاب فعل امر «نَوْرِز» از ماده نوروز ساخته شده [۶۳]
عبدالملک بن محمد ثعالبی، یتیمة الدهر، ج۵، ص۷۵، چاپ مفید محمد قمیحه، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
و نوروز، بهارِ بهار دانسته شده است. [۶۴]
عبدالملک بن محمد ثعالبی، یتیمة الدهر، ج۳، ص۴۰۶، چاپ مفید محمد قمیحه، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۹.۶ - گزارش ابن ندیمابن ندیم در الفهرست چند کتاب مستقل را در این زمینه بر میشمارد، مانند کتاب الاعیاد و فضائل النیروز اثر صاحب بن عبّاد ، [۶۵]
ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۱۵۰، چاپ رضا تجدد، تهران ۱۳۵۰ ش.
کتاب النوروز و المهرجان اثر ابوالحسن علی بن هارون [۶۶]
ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۱۶۱، چاپ رضا تجدد، تهران ۱۳۵۰ ش.
و کتاب الاعیاد و النواریز علی بن مهدی کسروی. [۶۷]
ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۱۶۷، چاپ رضا تجدد، تهران ۱۳۵۰ ش.
۱۰ - بهاریهسرایان دوره اندلسدر ادبیات دوره اندلس ، اهتمام شاعران به طبیعت بیش از هر چیز است. برخی از آنان در برابر طبیعت همچون عاشقی هستند که پیشاروی معشوق خود ایستاده و از میان فصلها بهار را برگزیده است. [۶۸]
حنا فاخوری، الجامع فی تاریخ الادب العربی: الادب القدیم، ج۱، ص۹۴۰ـ۹۴۱، بیروت ۱۹۸۶.
۱۰.۱ - گزارش حمیریابوالولید اسماعیل بن محمد حمیری (متوفی ح۴۴۰) در کتابی با نام البدیع فی وصف الربیع ، آثار شاعران و ادیبان اندلس را که در آنها مضامین نو به کار گرفته شده، گردآورده است. از جمله این مضامین میتوان به اینها اشاره کرد: تشبیه حرکت شکوفهها و نزدیک شدن آنها به یکدیگر و افتادن قسمتهایی از آنها بر اثر وزش باد ، به اضطراب زمان فراق و در آغوش کشیدن هنگام وداع [۶۹]
اسماعیل بن محمد حمیری، البدیع فی وصف الربیع، ج۱، ص۷۶، چاپ هنری پرس، رباط ۱۹۴۰.
پیوند ابر سیاه با خاک و شادمانی و پیدایی سرسبزی و فراخی در همه جا و شادمانی زمین از غم ابر [۷۰]
اسماعیل بن محمد حمیری، البدیع فی وصف الربیع، ج۱، ص۹، چاپ هنری پرس، رباط ۱۹۴۰.
[۷۱]
اسماعیل بن محمد حمیری، البدیع فی وصف الربیع، ج۱، ص۲۰، چاپ هنری پرس، رباط ۱۹۴۰.
[۷۲]
اسماعیل بن محمد حمیری، البدیع فی وصف الربیع، ج۱، ص۲۵، چاپ هنری پرس، رباط ۱۹۴۰.
ظاهر شدن شادمانی زمین با رویش گیاهان رنگارنگ [۷۳]
اسماعیل بن محمد حمیری، البدیع فی وصف الربیع، ج۱، ص۱۳، چاپ هنری پرس، رباط ۱۹۴۰.
تشبیه باغ در بهار به شخص گوهری و شکوفههای زرد و سفید به درهم و دیناری که لوازم کار گوهریاند [۷۴]
اسماعیل بن محمد حمیری، البدیع فی وصف الربیع، ج۱، ص۲۰ـ۲۱، چاپ هنری پرس، رباط ۱۹۴۰.
معرفی بهار به عنوان پادشاه فصلها [۷۵]
اسماعیل بن محمد حمیری، البدیع فی وصف الربیع، ج۱، ص۲۴، چاپ هنری پرس، رباط ۱۹۴۰.
و ظهور زیباییهایی که اگر بهار نمیبود برای هستی مطرح نمیشد. [۷۶]
اسماعیل بن محمد حمیری، البدیع فی وصف الربیع، ج۱، ص۲۷، چاپ هنری پرس، رباط ۱۹۴۰.
دو فصل از کتاب نیز [۷۷]
اسماعیل بن محمد حمیری، البدیع فی وصف الربیع، ج۱، ص۳۰ـ۱۶۰، چاپ هنری پرس، رباط ۱۹۴۰.
به توصیف گلها و مقایسه میان آنها اختصاص یافته است.
۱۰.۲ - حُمَیدیمحمد بن ابی نصر حُمَیدی (متوفی ۴۸۸) اشعار فراوانی در موضوعات ادبی، از جمله «وصف طبیعت»، آورده است. [۷۸]
محمد بن فتوح حُمَیدی، جذوة المقتبس فی ذکر ولاة الاندلس، مقدمه، ص ن، مصر ۱۹۶۶.
او از کتاب الارتیاح بوصف الراح محمد بن عبدالله بن محمد بن مَسلمه ، ادیب شاعر و عالم اهل اِشبیلیه، نیز که درباره باد و بوستان و شکوفهها بوده یاد کرده [۷۹]
محمد بن فتوح حُمَیدی، جذوة المقتبس فی ذکر ولاة الاندلس، ج۱، ص۶۵، مصر ۱۹۶۶.
و در فصلهای مختلف به ذکر چند «ربیعیه» پرداخته است. [۸۰]
محمد بن فتوح حُمَیدی، جذوة المقتبس فی ذکر ولاة الاندلس، ج۱، ص۳۱۵، مصر ۱۹۶۶.
[۸۱]
محمد بن فتوح حُمَیدی، جذوة المقتبس فی ذکر ولاة الاندلس، ج۱، ص۳۸۵ـ۳۸۶، مصر ۱۹۶۶.
[۸۲]
محمد بن فتوح حُمَیدی، جذوة المقتبس فی ذکر ولاة الاندلس، ج۱، ص۳۹۴ـ۳۹۵، مصر ۱۹۶۶.
۱۰.۳ - ابن خفاجهابن خفاجه (متوفی ۵۳۳) ربیعیه سرای اندلسی به دلیل پیوند خاصش با طبیعت، به «صنوبری اندلس» ملقب گشته است. [۸۳]
ابن خفاجه، دیوان، ج۱، ص۱۰، بیروت (بی تا).
او در وصفهای خود، از مضامین بهاری فراوان سود جسته است. وی شادابی زن را به شادابی طبیعت و قطرات شراب را به شبنم بهاری مانند میکند [۸۴]
ابن خفاجه، دیوان، ج۱، ص۲۰ـ۲۱، بیروت (بی تا).
[۸۵]
ابن خفاجه، دیوان، ج۱، ص۳۵۱ـ۳۵۲، بیروت (بی تا).
(برای آثار برخی شاعران ربیعه سرای اندلس رجوع کنید به احسان عباس [۸۶]
احسان عباس، تاریخ الادب الاندلسی: عصر سیادة قرطبة، ج۱، ص۱۱۱، بیروت ۱۹۷۸.
[۸۷]
احسان عباس، تاریخ الادب الاندلسی: عصر سیادة قرطبة، ج۱، ص۱۱۲، بیروت ۱۹۷۸.
[۸۸]
احسان عباس، تاریخ الادب الاندلسی: عصر سیادة قرطبة، ج۱، ص۲۱۰، بیروت ۱۹۷۸.
[۸۹]
احسان عباس، تاریخ الادب الاندلسی: عصر سیادة قرطبة، ج۱، ص۲۵۱، بیروت ۱۹۷۸.
[۹۰]
احسان عباس، تاریخ الادب الاندلسی: عصر سیادة قرطبة، ج۱، ص۳۹۷، بیروت ۱۹۷۸.
۱۰.۴ - صفیالدین حلیدر دوران انحطاط ادب عربی یا عصر سقوط (۶۵۶ـ۱۲۱۳) نیز اگر چه چندان به مضامین تازه بر نمیخوریم اما دیوان شاعر بدیعیه سرا، صفی الدین حلّی (متوفی ۷۵۰)، مملوّ از «ربیعیه» های بسیار زیباست و شهرت وی نیز به وصف مظاهر طبیعت است. [۹۱]
عبدالعزیز بن سرایا صفی الدین حلّی، دیوان، ج۱، ص۹۹ـ۱۰۳، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
[۹۲]
عبدالعزیز بن سرایا صفی الدین حلّی، دیوان، ج۱، ص۱۹۴ـ۱۹۷، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
[۹۳]
عبدالعزیز بن سرایا صفی الدین حلّی، دیوان، ج۱، ص۲۳۴ـ۲۳۵، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
[۹۴]
عبدالعزیز بن سرایا صفی الدین حلّی، دیوان، ج۱، ص۶، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
بخشی از باب هفتم دیوان او را « زهریات » و « ربیعیات » تشکیل میدهد. [۹۵]
عبدالعزیز بن سرایا صفی الدین حلّی، دیوان، ج۱، ص۵۵۱ـ۵۵۹، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
از دیدگاه وی، بهار مردمک چشم روزگار و بیت القصیده آن است [۹۶]
عبدالعزیز بن سرایا صفی الدین حلّی، دیوان، ج۱، ص۵۵۱، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
و گل بر فراز شاخسارها چونان پادشاهی است که سران لشکر گِردش را فراگرفته باشند. [۹۷]
عبدالعزیز بن سرایا صفی الدین حلّی، دیوان، ج۱، ص۵۵۱، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
۱۰.۵ - بهاءالدین اربلیبهاءالدین اِربلی (متوفی ۶۹۲) در دو فصل از کتاب التذکرة الفخریه ، به وصف خمر ، ربیع ، ازهار و ریاحین [۹۸]
علی بن عیسی اربلی، التذکرة الفخریّة، ج۱، ص۲۸۲ـ۳۷۱، چاپ نوری حمودی قیسی و حاتم صالح ضامن، بغداد ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
و شکوفههای بهاری، باغ، بوستان و آواز پرندگان پرداخته و اشعار خود و دیگر شاعران را یادآور گشته است. [۹۹]
علی بن عیسی اربلی، التذکرة الفخریّة، ج۱، ص۳۸۳ـ۴۲۵، چاپ نوری حمودی قیسی و حاتم صالح ضامن، بغداد ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
به جهت صفا و پاکی بهار، آسمان را در شب ، زمین پنداشته و زمین را در روز ، آسمان دیده است [۱۰۰]
علی بن عیسی اربلی، التذکرة الفخریّة، ج۱، ص۳۹۹، چاپ نوری حمودی قیسی و حاتم صالح ضامن، بغداد ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
روزگاران تاجِدار گشته و بهار، والی آن [۱۰۱]
علی بن عیسی اربلی، التذکرة الفخریّة، ج۱، ص۴۰۰، چاپ نوری حمودی قیسی و حاتم صالح ضامن، بغداد ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
شاخه درخت منبر و هَزاران بر فراز آن مشغول خطابه است. [۱۰۲]
علی بن عیسی اربلی، التذکرة الفخریّة، ج۱، ص۴۰۸، چاپ نوری حمودی قیسی و حاتم صالح ضامن، بغداد ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
[۱۰۳]
علی بن عیسی اربلی، التذکرة الفخریّة، ج۱، ص۴۲۲، چاپ نوری حمودی قیسی و حاتم صالح ضامن، بغداد ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
۱۱ - بهاریه در شعر معاصر عربدر شعر معاصر عرب ، گاه ربیعیه با صورتی متفاوت با گذشته مطرح گشته است و گاه برخی شاعران با دیدی کاملاً متفاوت به پیروی از مکتبهای ادبی اروپا (رجوع کنید به دنباله مقاله) به بهار از چشماندازی نو نگریستهاند. ۱۱.۱ - جبران خلیل جبراناز دیدگاه جبران خلیل جبران (متوفی ۱۳۱۱ ش/ ۱۹۳۲) کسی که بهاران را درک کند همه روزگاران را درک کرده است. [۱۰۴]
جبران خلیل جبران، المجموعة الکاملة لمؤلّفات جبران، ج۳، ص۹۲، چاپ میخائیل نعیمه، بیروت ۱۹۹۷.
او با نثری شعرگونه، بهار را به روح الههای ناشناخته تشبیه میکند که در زمین به سرعت سیر میکند، و آنگاه که به سوریه میرسد از سرعت سیر خود میکاهد و با ارواح پیغمبران و پادشاهان انس میگیرد و با جویبارها، سرود سلیمان را سر میدهد و با درختان سرو لبنان از عظمت گذشته یاد میکند. [۱۰۵]
جبران خلیل جبران، المجموعة الکاملة لمؤلّفات جبران، ج۳، ص۱۵، چاپ میخائیل نعیمه، بیروت ۱۹۹۷.
۱۱.۲ - حافظ ابراهیمحافظ ابراهیم (متوفی ۱۳۱۱ ش/ ۱۹۳۲) دوران جوانی و زورمندی را به بهار مانند میکند [۱۰۶]
محمد حافظ ابراهیم، دیوان، ج۱، ص۱۶۹، چاپ احمد امین، احمد زین، و ابراهیم ابیاری، مصر ۱۹۸۷.
[۱۰۷]
محمد حافظ ابراهیم، دیوان، ج۱، ص۲۵۴، چاپ احمد امین، احمد زین، و ابراهیم ابیاری، مصر ۱۹۸۷.
و احمد شوقی (متوفی ۱۳۱۱ ش) دوران جوانی را در زود گذری و بی گناهی به گلهای بهاری تشبیه میکند. [۱۰۸]
احمد شوقی، دیوان، ج۱، ص۱۵۴ـ۱۵۸، چاپ امیل اکیا، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
۱۱.۳ - جمیل صدقی زهاویاز دیدگاه جمیل صدقی زهاوی (متوفی ۱۳۱۵ ش/ ۱۹۳۶) زیبایی بهار در برابر دید انسان فتنهگری میکند ولی زمانه خائن است و عمر شکوفههای بهاری، با آن همه زیبایی، همچون آه کوتاه است. [۱۰۹]
جمیل صدقی زهاوی، دیوان، ج۱، ص۱۲۴، مصر ۱۳۴۳/۱۹۲۴.
شاعر، زمان پس از جنگ را همچو بهار، سرسبز و خرم میداند. [۱۱۰]
جمیل صدقی زهاوی، دیوان، ج۱، ص۱۴۹، مصر ۱۳۴۳/۱۹۲۴.
او در مرثیهای بیان میکند که شکوفهها در زمین پنهان گشتهاند، گویی که بهار زیر خاک است. [۱۱۱]
جمیل صدقی زهاوی، دیوان، ج۱، ص۱۶۶، مصر ۱۳۴۳/۱۹۲۴.
در مقایسه میان بهار و پاییز میگوید که به گاهِ بهار، بوستان پوشیده است و در پاییز، عریان ؛ پاییز غارتگر گل و ریحان است و بلبل نغمه خوان، بستان را ترک میکند، حال آنکه بستان وطن اوست. [۱۱۲]
جمیل صدقی زهاوی، دیوان، ج۱، ص۳۶۵، مصر ۱۳۴۳/۱۹۲۴.
۱۱.۴ - مصطفی صادق رافعیمصطفی صادق رافعی (متوفی ۱۳۱۶ ش /۱۹۳۷) مقالهای با نثری بسیار زیبا درباره ربیع دارد. [۱۱۳]
مصطفی صادق رافعی، وحی القلم، ج۱، ص۳۶ـ۳۸، بیروت (بی تا).
۱۱.۵ - معروف رصافیمعروف رُصافی (متوفی ۱۳۲۴ ش/ ۱۹۴۵) زندگی را بر فراز شاخساران میپسندد نه در قصرها و قلعهها. [۱۱۴]
مصطفی صادق رافعی، وحی القلم، ج۱، ص۲۴۸، بیروت (بی تا).
شاعر، [۱۱۵]
مصطفی صادق رافعی، وحی القلم، ج۱، ص۲۲۹، بیروت (بی تا).
خویشتن را در وصف بوستانی که بهار آن را زینت بخشیده، عاجز و تعبیرش را نارسا میداند.
۱۱.۶ - الیاس ابوشبکهالیاس ابوشبکه (متوفی ۱۳۲۶ ش/ ۱۹۴۷)، از شاعران رمانتیک ، همیشگی بهار را در نظر دارد. [۱۱۶]
الیاس ابوشبکه، المجموعة الکاملة، ج۱، ص۳۸۳، چاپ ولید ندیم عبّود، جونیه ۱۹۸۵.
او شکوفههای بهاری را موجوداتی بخشایشگر میداند که از گناه زمستانِ کافر در میگذرند [۱۱۷]
الیاس ابوشبکه، المجموعة الکاملة، ج۱، ص۳۹۴، چاپ ولید ندیم عبّود، جونیه ۱۹۸۵.
انکار بهار انکار عشق است و یکی در بهار، زیبایی را میبیند و دیگری، سختیها را؛ یکی زندگی را میبیند و دیگری، در هر شکوفهای، مرگ را. [۱۱۸]
الیاس ابوشبکه، المجموعة الکاملة، ج۱، ص۳۹۵، چاپ ولید ندیم عبّود، جونیه ۱۹۸۵.
۱۱.۷ - عباس محمود عقادعباس محمود عقّاد (متوفی ۱۳۴۳ ش/ ۱۹۶۴)، از ادیبان معاصر عرب، در ربیعیه بلند خود «موکب الربیع»، [۱۱۹]
محمد محمدی، درس اللغة و الادب، ج۲، ص۲۴۴ـ۲۴۷، تهران ۱۳۵۵ ش.
تشبیهات زیبایی آورده است.
همچنین، او در مقالهای با عنوان «الربیع»، [۱۲۰]
عباس محمود عقّاد، المجموعة الکاملة لمؤلّفات العقّاد، ج۲۶، ص۴۸۳ـ۴۸۸، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
به ویژگیهای بهار، برخی ربیعیههای شاعران مشهور و بررسی علت زیبایی بهار از دیدگاههای مختلف میپردازد.
۱۲ - ادبیات ادب المَهْجَردر میان شاعران معاصر عرب که به امریکا مهاجرت کردند و شاخهای از ادبیات جدید عرب را با عنوان « ادب المَهْجَر » پدید آوردند به دیدگاههای تازهای درباره «ربیع» و «ربیعیه» بر میخوریم. ۱۲.۱ - نَدره حدّادنَدره حدّاد (متوفی ۱۳۲۹ ش/ ۱۹۵۰)، در یکی از اشعارش با اعتراض، به جاودانگی بهار و زوال عمر انسانی اشاره میکند. [۱۲۱]
محمد یوسف نجم، الشعرالعربی فی المهجر: امیرکا الشمالیّة، ج۱، ص۲۲۶، بیروت ۱۹۸۲.
۱۲.۲ - رشید ایوبرشید ایّوب (متوفی ۱۳۲۰ ش/ ۱۹۴۱) از پیشروان رمانتیسم در ادب عربی، خطاب به برگی میگوید که تو دوران بهار را پشت سرگذاردی و همه زندگی هم فصل بهار است، پس نگران چه هستی !. [۱۲۲]
محمد یوسف نجم، الشعرالعربی فی المهجر: امیرکا الشمالیّة، ج۱، ص۲۳۸، بیروت ۱۹۸۲.
شاعر از آمدن بهار غمگین است، چرا که بازگشت بهار، یادآور وطن و دوران کودکی است و او را به روزگاری که به تعبیر وی «روزگار جنون» است، تسلیم میکند. [۱۲۳]
محمد یوسف نجم، الشعرالعربی فی المهجر: امیرکا الشمالیّة، ج۱، ص۲۴۵ـ۲۴۶، بیروت ۱۹۸۲.
آنگاه شاعر از دوران کودکیش میخواهد که بیدارش نماید تا از بهار لذت برد، ولی او معتقد است که بهار او در همان دوران کودکی بود که در سبزهزارها پرندگان را دنبال میکرد. این، بهاری است که شاعر میخواهد و در مقابل، حاضر است همه روزگاران را از او بگیرند! بهاران این «بازگشت بزرگ» است. [۱۲۴]
محمد یوسف نجم، الشعرالعربی فی المهجر: امیرکا الشمالیّة، ج۱، ص۲۴۵ـ۲۴۶، بیروت ۱۹۸۲.
۱۲.۳ - گریز از مرگاز مظاهر شعر «مهجر» گریز از مرگ است که شاعران را وا میدارد خود را اینگونه تسکین دهند که پس از مرگ، بخشی از «بهار» خواهند گشت، بهاری که هر سال میآید. [۱۲۵]
محمد یوسف نجم، الشعرالعربی فی المهجر: امیرکا الشمالیّة، ج۱، ص۲۵۲ـ۲۵۳، بیروت ۱۹۸۲.
۱۳ - فهرست منابع(۴۸) ابن حنبل، مسندالامام احمد بن حنبل، بیـروت (بی تـا). (۴۹) ابن خفاجه، دیوان، بیروت (بی تا). (۵۰) ابن دُرَید، کتاب جمهرة اللغة، چاپ رمزی منیر بعلبکی، بیروت ۱۹۸۷. (۵۱) ابن رومی، دیوان، مع شرح محمد شریف سلیم، قاهره ۱۳۳۵/۱۹۱۷، چاپ افست بیروت (بی تا). (۵۲) ابن ساعاتی، دیوان، چاپ انیس مقدسی، بیروت ۱۹۳۸ـ۱۹۳۹. (۵۳) ابن معتز، دیوان، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۹۹۵. (۵۴) ابن منظور، لسان العرب، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰. (۵۵) ابن ندیم، کتاب الفهرست، چاپ رضا تجدد، تهران ۱۳۵۰ ش. (۵۶) حبیب بن اوس ابوتمّام، دیوان، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷. (۵۷) الیاس ابوشبکه، المجموعة الکاملة، چاپ ولید ندیم عبّود، جونیه ۱۹۸۵. (۵۸) غیاث بن غوث اخطل، شعر الاخطل، چاپ فخرالدین قباوة، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹. (۵۹) علی بن عیسی اربلی، التذکرة الفخریّة، چاپ نوری حمودی قیسی و حاتم صالح ضامن، بغداد ۱۴۰۴/۱۹۸۴. (۶۰) ولید بن عبید بُحتری، دیوان، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷. (۶۱) احمد بن حسین بدیع الزمان همدانی، دیوان، چاپ یُسری عبدالغنی عبدالله، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷. (۶۲) عبدالرحمان برقوقی، شرح دیوان المتنبیّ، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶. (۶۳) کارل بروکلمان، تاریخ الادب العربی، نقله الی العربیة عبدالحلیم نجار، قاهره ۱۹۶۹. (۶۴) عبدالملک بن محمد ثعالبی، یتیمة الدهر، چاپ مفید محمد قمیحه، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳. (۶۵) عمرو بن بحر جاحظ، سَلوة الحِرّیف بمناظرة الربیع و الخریف، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲. (۶۶) عمرو بن بحر جاحظ، المحاسن و الاضداد، چاپ فوزی عطوی، بیروت ۱۹۶۹. (۶۷) جبران خلیل جبران، المجموعة الکاملة لمؤلّفات جبران، چاپ میخائیل نعیمه، بیروت ۱۹۹۷. (۶۸) محمد حافظ ابراهیم، دیوان، چاپ احمد امین، احمد زین، و ابراهیم ابیاری، مصر ۱۹۸۷. (۶۹) محمد بن فتوح حُمَیدی، جذوة المقتبس فی ذکر ولاة الاندلس، مصر ۱۹۶۶. (۷۰) اسماعیل بن محمد حمیری، البدیع فی وصف الربیع، چاپ هنری پرس، رباط ۱۹۴۰. (۷۱) علیرضا ذکاوتی قراگزلو، بدیع الزمان همدانی و مقامات نویسی، تهران ۱۳۶۴ ش. (۷۲) مصطفی صادق رافعی، وحی القلم، بیروت (بی تا). (۷۳) معروف رُصافی، دیوان، چاپ مصطفی سقا، مصر ۱۳۷۳/۱۹۵۳. (۷۴) خیرالدین زرکلی، الاعلام، بیروت ۱۹۸۶. (۷۵) حسین بن احمد زوزنی، شرح المُعلّقات السبع، چاپ افست قم ۱۴۰۵. (۷۶) جمیل صدقی زهاوی، دیوان، مصر ۱۳۴۳/۱۹۲۴. (۷۷) احمد بن عبدالمؤمن شریشی، شرح مقامات الحریری البصری، چاپ محمد عبدالمنعم خفاجی، قاهره ۱۳۷۲/۱۹۵۲، چاپ افست بیروت (بی تا). (۷۸) احمد شوقی، دیوان، چاپ امیل اکیا، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵. (۷۹) لویس شیخو، مجانی الادب فی حدائق العرب، بیروت ۱۹۹۲. (۸۰) عبدالعزیز بن سرایا صفی الدین حلّی، دیوان، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰. (۸۱) احمد بن محمد صنوبری، دیوان، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۷۰. (۸۲) محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۲ـ۱۹۶۷). (۸۳) احسان عباس، تاریخ الادب الاندلسی: عصر سیادة قرطبة، بیروت ۱۹۷۸. (۸۴) محمد یوسف نجم، الشعرالعربی فی المهجر: امیرکا الشمالیّة، بیروت ۱۹۸۲. (۸۵) حسن بن عبدالله عسکری، دیوان المعانی، قاهره ۱۳۵۲، چاپ افست بغداد (بی تا). (۸۶) عباس محمود عقّاد، المجموعة الکاملة لمؤلّفات العقّاد، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴. (۸۷) علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، چاپ صبحی صالح، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۸۷)، چاپ افست قم (بی تا). (۸۸) حنا فاخوری، الجامع فی تاریخ الادب العربی: الادب القدیم، بیروت ۱۹۸۶. (۸۹) عمر فرّوخ، تاریخ الادب العربی، بیروت ۱۹۸۵. (۹۰) محمود بن حسین کُشاجم، دیوان، چاپ خیریه محمد محفوظ، بغداد ۱۳۹۰/۱۹۷۰. (۹۱) محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۰۱. (۹۲) آدام متز، الحضارة الاسلامیّة فی القرن الرابع الهجری، نقله الی العربیة محمد عبدالهادی ابوریدة، قاهره ۱۳۷۷/۱۹۵۷. (۹۳) محمد محمدی، درس اللغة و الادب، تهران ۱۳۵۵ ش. ۱۴ - پانویس
۱۵ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بهاریه در ادبیات عرب»، شماره۲۱۹۷. ردههای این صفحه : واژه شناسی
|